۸ نتیجه برای مصدق راد
سوگند تورانی، زهرا چگینی، علی محمد مصدق راد،
جلد ۱۸، شماره ۵۹ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: پیشرفتهای فنّاوری، استفاده از روشهای علمی در تصمیمگیری خرید تجهیزات پزشکی را ضروری نموده است. پژوهش حاضر با هدف اولویتبندی مؤلفههای مؤثر بر خرید تجهیزات پزشکی در بیمارستانهای منتخب شهر تهران صورت گرفته است.
روشکار: پژوهش حاضر کاربردی از نوع توصیفی - پیمایشی است که در سال ۱۳۹۲ صورت گرفته است. جامعه پژوهش ۶۴۵ نفر از اعضای کمیته تجهیزات پزشکی و کاربران تجهیزات پزشکی (شامل مسئولین بخشهای بالینی و پاراکلینیکی) در بیمارستانهای شهر تهران میباشد. در این مطالعه نمونهگیری انجام نشد و کلیه جامعه پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بود که پایایی آن با استفاده از نرخ ناسازگاری (۰۲/۰IR=) که کمتر از ۱/۰ بود، تأیید شد. جهت تأیید روایی از نظر متخصصین استفاده شد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و تحلیلی با استفاده از نرمافزارهای Excel و Expert Choice استفاده شده است.
یافتهها: تعداد ۵۱۶ پرسشنامه جمعآوری و نرخ پاسخگویی درمجموع %۸۷ بود. درمجموع بیمارستانهای بررسیشده معیار کیفیت با وزن ۴۱۴/۰ بهعنوان اولویت اول مؤثر بر خرید تجهیزات پزشکی بود. معیارهای خدمات پس از فروش با وزن ۲۷۸/۰، نام و نشان تجاری با وزن ۱۶۰/۰ و معیار قیمت با وزن ۱۴۸/۰ اولویتهای بعدی بودند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد بیمارستانها توجه زیادی به کیفیت تجهیزات پزشکی دارند و آن را بهعنوان بخشی از کیفیت ارائه خدمات در نظر میگیرند. چراکه تشخیص صحیح بهعنوان یکی از عوامل موفقیت ارائهکنندگان به شمار میرود که استفاده از تجهیزات مناسب نقش عمدهای در آن دارد.
علی محمد مصدق راد، پروانه اصفهانی،
جلد ۲۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: تقاضای القایی عبارت است از ارائه مراقبت یا خدمت غیر ضروری به بیماران و مراجعین نظام سلامت با اعمال قدرت و سفارش افراد متخصص. تقاضای القایی باعث افزایش هزینههای سلامت و کاهش کارایی نظام سلامت میشود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت انجام شد.
روش ها: این مطالعه با روش مرور حیطه ای انجام شد. کلیه مقالات منتشر شده در زمینه راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ خورشیدی در نه پایگاه داده ای و موتور جستجوگر Google Scholar جستجو و جمعآوری شدند. در نهایت، تعداد ۳۶ مقاله مناسب انتخاب شد. داده ها با روش تحلیل موضوعی با استفاده از نرم افزار MAXQDA۱۰ تحلیل شد.
یافته ها: تعداد ۴۴ راهکار برای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت شناسایی شد. این راهکارها در سه سطح کلان (نظام سلامت)، میانی (سازمان های بهداشتی و درمانی) و خرد (ارائهکنندگان و گیرندگان خدمات سلامت) گروهبندی شدند. اجرای نظام ارجاع، به کارگیری راهنماهای بالینی، اصلاح روش پرداخت به ارائهکنندگان خدمات سلامت، تعیین سقف تعداد خدمات برای پزشکان، رعایت اخلاق پزشکی از طرف ارائهکنندگان خدمات سلامت، آموزش ارائهکنندگان و گیرندگان خدمات سلامت و نظارت و کنترل وزارت بهداشت از پرتکرارترین راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت در مطالعات قبلی بود.
نتیجهگیری: تقاضای القایی برای کالاها و خدمات سلامت، ماهیتی پیچیده دارد و در اثر رفتارهای سیاستگذاران و مدیران سلامت، ارائهکنندگان و دریافتکنندگان خدمات سلامت و در نهایت، پرداختکنندگان هزینه خدمات سلامت ایجاد می شود. بنابراین، راهکارهای کاهش تقاضای القایی باید در سه سطح نظام سلامت، سازمانهای بهداشتی و درمانی و ارائهکنندگان و گیرندگان خدمات سلامت بهطور سیستمی بکار گرفته شوند تا نتایج بهتری داشته باشند.
سارا طاهری، علی محمد مصدق راد،
جلد ۲۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
حدود ۵/۴۹ درصد جمعیت ایران در سال ۱۴۰۰ زن بودند. با وجود این، تفاوت زیادی بین اشتغال مردان و زنان در بازار کار وجود دارد. نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان به ترتیب ۶۳ و ۱۱ درصد در سال ۱۴۰۰ بود. [۱] فقط ۵/۵ درصد از زنان مدیران عالی، ۳/۹ درصد مدیران میانی و ۲۳ درصد مدیران پایه در سال ۱۳۹۸ بودند. سهم زنان از گروه عمده شغلی قانونگذاران، مقامات عالی رتبه و مدیران در کشور ۵/۲۰ درصد در سال ۱۳۹۸ بود. [۲]زنان حدود ۷/۶۰ درصد کارکنان وزارت بهداشت را در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. [۱]ولیکن، حضور آنها در پستهای ارشد سازمانهای بهداشتی و درمانی محدود است. در حالیکه یک مسیر راهه شغلی خطی، نردبانی و سریع برای ارتقای شغلی مردان وجود دارد (پدیده پله برقی شیشهای)، زنان با موانع ادراکی و سازمانی نامرئی زیادی برای جابجایی در پستهای مدیریت همتراز (پدیده دیوار شیشهای) یا ارتقا به سطوح بالای سازمانی (پدیده سقف شیشهای) مواجه هستند. [۳] موانع فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی بر سر راه ارتقای شغلی زنان به سطوح ارشد سازمانها وجود دارد. احساساتی بودن، اعتماد به نفس و انعطافپذیری پایین، تمایل به انجام عالی کارها و ترس از پذیرش مسئولیت، مانع پیشرفت زنان در مسیر راهه شغلی آنها میشود. تعارض کار- خانواده از موانع اصلی زنان برای دستیابی به مشاغل مدیریتی بالای سازمان است. زنان به دلیل داشتن مسئولیت بیشتر کار در خانه، تمایل کمتری به پذیرش مسئولیتهای مدیریتی دارند. همچنین، همسران مدیران زن به دلایلی مانند استقلال بیشتر اجتماعی و اقتصادی زن، آگاهی زن نسبت به حقوق خود و در نتیجه، تغییر رفتار و عدم اطاعت از همسر و امکان درگیری خانواده با مسائل کاری زن، ممکن است با ارتقای شغلی آنها موافقت نکنند. علاوهبراین، والدین در خانواده به نوعی در برنامههای توانمندسازی خود، بین فرزندان پسر و دختر تبعیض قائل میشوند. آنها برای پسران نقشهای فعالی برای حضور در جامعه تعیین میکنند، ولیکن، ترجیح میدهند که فعالیتهای دختران محدود به محیط خانه شود که منجر به کاهش اعتماد به نفس دختران میشود. تبعیض سازمانی مثل حقوق و دستمزد نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع سازمانی، مشارکت نابرابر در تصمیمگیریها، دسترسی محدود به شبکههای ارتباطی و فرصت نابرابر برای ارتقای شغلی از عوامل سازمانی محدودکننده زنان برای مشاغل مدیریت ارشد سازمان است. در نهایت، باورهای ذهنی و کلیشههای سنتی جنسیتی غلط در جامعه مثل «زن موجود ضعیفی است.»، «زن نباید تهاجمی رفتار کند»، «جای زن در خانه است.»، «زن احساساتی است و نمیتوان روی قضاوت او حساب کرد.»، «زن نباید به مرد دستور دهد»، «مرد نباید از زن دستور بگیرد» و «مدیریت امور سازمان را نمیتوان به زن سپرد.»، موجب کاهش حضور زنان در مشاغل مدیریتی میشود. [۴] حضور مدیران زن و مرد در تیم مدیریت سازمان موجب ارتقای عملکرد و بهرهوری سازمان میشود. بنابراین، مداخلاتی باید در سطوح مختلف بکار گرفته شود. در سطح خانواده باید تبعیض بین پسر و دختر کاهش یابد و دختران طوری تربیت شوند تا اعتماد به نفس، پشتکار، عزم راسخ و سخت کوشی را تجربه کنند. اعضای خانواده نظیر همسر، فرزند و والدین باید از مدیران زن حمایت کنند و وظایف ایشان در محیط خانه را کم کنند تا وظایف پستهای رهبری ارشد سازمان را انجام دهند. مدیران ارشد باید فرصتهای بیشتری برای توانمندسازی کارکنان و مدیران زن فراهم کنند. افزایش تعداد زنان در هیات مدیره سازمانهای بهداشتی و درمانی، آموزش و ارتقای دانش و مهارتهای مدیریت و رهبری آنها، تعیین مربیانی برای آموزش و مشاوره مدیران زن، تعیین معیارهای علمی و عینی ارتقای شغلی مستقل از جنسیت و ایجاد فرصتهای ارتقای شغلی برابر برای زنان ضروری است. برابری جنسیتی باید در مدارس و دانشگاهها آموزش داده شود تا نگرش عموم مردم در این زمینه تغییر یابد. ریشه کنی تبعیض جنسیتی از نظام سلامت نیازمند تعهد و تلاش سیاستگذاران و مدیران ارشد حکومت و دولت است. سیاستگذاران نظام سلامت با توجه به حضور زیاد کارکنان زن در سازمانهای بهداشتی درمانی، باید سهمیهای برای مدیران زن این سازمانها تعیین کنند و سیاستها، استراتژیها و برنامههایی برای افزایش برابری جنسیتی، جلوگیری از تبعیض علیه زنان و افزایش حضور آنها در سطوح ارشد سازمانها تدوین و اجرا کنند.
علی محمد مصدق راد، محمدحسین رنجبر همقاوندی، علیرضا محسنیان، سپهر متانت، ساناز بردبار،
جلد ۲۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: پزشکی خانواده، برنامهای مبتنی بر جامعه برای ارائه خدمات سلامت است که در آن گروه پزشکی آموزش دیده، خدمات اولیه بهداشتی و درمانی را بهصورت جامع، هماهنگ، مستمر و فرد محور با هدف تأمین، حفظ و ارتقای سلامت مردم ارائه میکند. برنامه پزشکی خانواده شهری در ایران از سال ۱۳۹۱ اجرا شد. تعارض منافع یکی از چالشهای مهم در اجرای برنامه پزشکی خانواده در ایران است. هدف از این پژوهش، شناسایی انواع و مصادیق تعارض منافع در برنامه پزشکی خانواده و ارائه راهکارهای مدیریت و کنترل آن است.
روشها: این مطالعه با روش مرور حیطهای انجام شد. مطالعات منتشر شده در پایگاه دادههای انگلیسی پابمد، اسکاپوس، وب آو ساینس و پایگاههای فارسی نورمگز، مگ ایران، پایگاه استنادی جهان اسلام و موتور جستجوی گوگل اسکولار در زمینه تعارض منافع در برنامه پزشکی خانواده در بازه زمانی ژانویه ۱۹۸۰ تا جولای ۲۰۲۲ جستجو و بررسی شدند. در نهایت، ۳۱ مقاله مرتبط انتخاب و با روش تحلیل چارچوبی بررسی شدند.
یافتهها: تعداد ۱۸ مصداق تعارض منافع در برنامه پزشکی خانواده شناسایی شد که به دو دسته کلی تعارض منافع مستقیم و تعارض منافع غیر مستقیم تقسیم شدند. دریافت پول، هدیه، نمونه کالا و گرنت از شرکتهای دارویی و تجهیزات پزشکی بیشترین تکرار را در مطالعات داشتند. تعداد ۲۸ راهکار برای مدیریتتعارض منافع در برنامهپزشکیخانواده شناساییشد که در چهار سطح بنیادی (دولت و وزارت بهداشت)، کلان (دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی، سازمان بیمه سلامت و شرکتهای تجهیزاتی و دارویی)، میانی(سازمانهای بهداشتی و درمانی) و خرد(ارائهدهنده و دریافتکننده خدمت سلامت) دستهبندیشدند. وضع قوانین و مقررات، استفاده از روش پرداخت مبتنی بر عملکرد، افزایش نظارت و کنترل بر عملکرد پزشکان خانواده، شفافسازی روابط مالی پزشکان خانواده با صنایع، بکارگیری نظام آموزشی مبتنی بر شواهد و توسعه دانش و مهارتهای پزشکان خانواده از جمله راهکارهای اشاره شده در مطالعات بود.
نتیجهگیری: تعارض منافع، چالشی جدی در حوزه مراقبتهای بهداشتی اولیه و برنامه پزشکی خانواده است که میتواند به فساد منجر شود. اقدامات مدیریـت تعـارض منافع برنامه پزشکی خانواده برای تأثیرگذاری باید در سطوح فردی، سازمانی و کشوری اجرا شوند و باید نظامی ایجاد شود تا هزینه تعارض منافع برای افراد زیاد گردد.
علی محمد مصدق راد، مهدی عباسی، امیر رضایی ادریانی، محمدرضا میرزایی گودرزی، علیرضا جعفری آزاد،
جلد ۲۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: نظام مراقبت بیماریهای واگیر شامل جمعآوری، تحلیل و تفسیر دادههای مرتبط با بیماریهای واگیر، بهمنظور برنامهریزی، اجرا و ارزشیابی سیاستها و مداخلات بهداشت عمومی است. این نظام در ایران با نقاط ضعف و چالشهایی مواجه است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل استراتژیک و شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای مرتبط با نظام مراقبت بیماریهای واگیر ایران در زمان بحرانها و ارائۀ راهکارهایی برای تقویت آن انجام شده است.
روش ها: این پژوهش با روش مرور حیطهای انجام شد. مطالعات فارسی و انگلیسی مرتبط با نظام مراقبت بیماریهای واگیر ایران در بازه زمانی سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۱ خورشیدی و ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۲ میلادی با کلیدواژههای مناسب جستوجو شد. در نهایت، تعداد ۴۱ مطالعه انتخاب و با کمک نرمافزار MAXQDA و روش تحلیل چارچوبی تحلیل شدند.
یافته ها: نقاط قوت و ضعف، فرصتها، تهدیدها و راهکارهای تقویت نظام مراقبت بیماریهای واگیر ایران شناسایی شده و در پنج گروه بیماریهای اولویتدار برای مراقبت، ساختار نظام مراقبت، وظایف اصلی نظام مراقبت، وظایف پشتیبان نظام مراقبت و کیفیت نظام مراقبت قرار گرفتند. مهمترین نقاط قوت نظام مراقبت کشور، بازبینی دورهای فهرست بیماریهای مشمول گزارش فوری، حذف و ریشهکنی بسیاری از بیماریهای واگیر، استقرار سریع در شرایط بحرانی و کارایی بسیار بود. انگیزۀ کم کارکنان، ناکارآمدی نظام گزارشدهی در بیمارستانها، و همکاری نامطلوب بینبخشی در اولویتبندی بیماریها از مهمترین نقاط ضعف بودند. راهاندازی سامانههای ثبت اطلاعات بهداشتی، وجود تجهیزات پیشرفتۀ تشخیصی در کشور و افزایش آگاهی عمومی درخصوص بیماریهای واگیر از مهمترین فرصتها؛ و گستردگی سرزمینی، پراکندگی جمعیت، بروز همهگیریهای بیماریهای واگیر در کشورهای همسایه، و حضور مهاجران در کشور از مهمترین تهدیدها برای نظام مراقبت بیماریها بودند. برای تقویت نظام مراقبت بیماریهای واگیر راهکارهایی مانند تقویت نقش تولیتی مرکز مدیریت بیماریهای واگیر، ادغام نظام مراقبت بیماریها با برنامۀ پزشکی خانواده، یکپارچهسازی بخشهای گوناگون نظام مراقبت، انتشار منظم نتایج و ایجاد سیستم بازخورد دوطرفۀ مؤثر معرفی شد.
نتیجهگیری: ساختارها، فرایندها و وظایف اصلی و پشتیبان نظام مراقبت بیماریهای واگیر ایران باید بهگونهای تقویت شود که موجب بهبود کیفیت خدمات و پاسخگویی مناسب در زمان بحرانها شود. تحلیل وضعیت نظام مراقبت میتواند شواهد مناسبی در اختیار سیاستگذاران نظام سلامت بهمنظور اتخاذ مداخلات اصلاحی قرار دهد.
دکتر علی محمد مصدق راد، دکتر مهناز افشاری، دکتر طاهره شریفی، دکتر ایمان کلیددار، دکتر عباس شاهسونی، دکتر مسعود یونسیان، دکتر عباس استادتقیزاده، دکتر حامد دهنوی،
جلد ۲۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: تغییر اقلیم، دگرگونی آبوهوایی طولانی ناشی از فعالیتهای انسانی است که ترکیب جو جهانی را تغییر میدهد. کشور ایران در برابر تغییر اقلیم بسیار آسیبپذیر است. تغییرات اقلیمی یکی از بزرگترین تهدیدهای سلامت است. نظام سلامت ایران باید پاسخگوی نیازهای سلامتی ناشی از تغییر اقلیم مردم باشد. هدف از این مطالعه شناسایی چالشها و راهکارهای تقویت تابآوری نظام سلامت ایران در برابر اثرات تغییر اقلیم بود.
روشها: این مطالعه کیفی با روش پدیدارشناسی تفسیری و با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته با ۳۲ نفر از سیاستگذاران، مدیران، کارشناسان و پژوهشگران وزارت بهداشت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت راه و شهرسازی، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان هواشناسی کشور، سازمان انرژی اتمی، سازمان برنامه و بودجه، دانشگاهها، انجمنها، پژوهشگاهها و پژوهشکدهها در سال ۱۴۰۱ انجام شد. شرکتکنندگان به روش نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی با حداکثر تنوع انتخاب شدند. از روش تحلیل چارچوبی برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافته ها: تعداد ۸۴ چالش در زمینه تقویت تابآوری نظام سلامت ایران در برابر تغییرات اقلیمی شناسایی شد که به دو دسته عوامل داخل نظام سلامت (شامل حیطههای حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تسهیلات، تجهیزات و داروها، سیستم اطلاعات سلامت و ارائه خدمات سلامت) و عوامل خارج نظام سلامت (شامل حیطههای سیاسی و قانونی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، فناوری و محیط زیست) طبقهبندی شدند. همچنین، ۹۱ راهکار برای رفع این چالشها به منظور تقویت تابآوری نظام سلامت کشور ارائه شد.
نتیجهگیری: نظام سلامت ایران با چالشهای متعددی در زمینه تابآوری نسبت به اثرات تغییرات اقلیمی مواجه است. اصلاحاتی در سطوح کلان، متوسط و خرد در داخل و خارج نظام سلامت بهصورت سیستمی باید انجام شود تا منجر به افزایش سازگاری و تابآوری مراکز بهداشتی و درمانی کشور شود.
دکتر مرضیه نجفی، دکتر علی محمد مصدق راد، دکتر محمد عرب،
جلد ۲۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: مشارکت بین بخشی در اجرای برنامههای سلامت، به برقراری ارتباط بین بخش سلامت و سایر بخشها، برای دستیابی به نتایج مؤثرتر و کارآمدتر، اطلاق میگردد. رسالت و اهداف متفاوت این سازمانها، مدیریت آنها را در برقراری ارتباط مؤثر با چالش مواجه میسازد. مرور حاضر با هدف شناسایی تسهیلگرها و موانع مشارکت بینبخشی در حوزه سلامت انجام شده است.
روش ها: پژوهش حاضر به روش مرور حیطهای با استفاده از الگویArksey و O`Malley انجام شد. جستجو در پایگاههای داده PubMed، Scopus، Web of science و دو موتور جستجوی Google و Google Scholar با کلیدواژههای مرتبط و بدون محدودیت زمانی، تا اردیبهشت ۱۴۰۲، انجام شد. تحلیل دادهها با روش تحلیل چارچوبی انجام شد.
یافته ها: تعداد ۲۷ مطالعه مرتبط با تسهیلگرها و موانع مشارکت بینبخشی انتخاب شد. تسهیلگرها و موانع مشارکت بین بخشی در برنامههای سلامت به دو گروه درون نظام سلامت (حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تسهیلات و تجهیزات، سیستمهای اطلاعات و ارائه خدمات سلامت) و خارج از نظام سلامت (عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیستمحیطی و قانونی) دستهبندی شدند.
نتیجهگیری: پیشبینی موانع موجود در همکارهای بینبخشی میتواند بسیاری از چالشهای احتمالی در حین اجرای برنامهها را کاهش دهد. انتظار میرود با شناسایی راهکارهای تقویت مشارکت بینبخشی، اجرای برنامه های سلامت و دستیابی به اهداف تسهیل گردد.
دکتر علی محمد مصدق راد، دکتر علی اکبر فضائلی، دکتر عباس عبادی، خانم فریناز مقدسی،
جلد ۲۷، شماره ۲ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: مهاجرت پرستاران موجب کمبود نیروی انسانی نظام سلامت، کاهش کیفیت خدمات سلامت، افزایش بار کاری بر روی باقیمانده کارکنان و کاهش دسترسی به خدمات درمانی مؤثر برای جمعیتهای آسیبپذیر میشود. این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین راهکارهای مدیریت مهاجرت پرستاران انجام شد.
روشها: این پژوهش با روش مرور دامنه انجام شد. مطالعات فارسی و انگلیسی مرتبط با مدیریت مهاجرت پرستاران در پایگاههای دادهای PubMed، Web of Science، Wiley Online Library، Springer، Science Direct، Scopus ، Magiran، SID و موتورجستجوی Google scholar در بازهی زمانی ژانویه ۲۰۰۰ تا اکتبر ۲۰۲۳ میلادی با کلید واژههای مناسب جستجو شد. در نهایت، ۸۹ مقاله انتخاب و با کمک نرم افزار MAXQDA و روش تحلیل موضوعی تحلیل شدند.
یافتهها: تعداد ۴۲ راهکار برای مدیریت مهاجرت پرستاران شناسایی شد که به دو دسته راهکارهای کشورهای مبدأ و مقصد تقسیم شدند. مهمترین راهکارهای مربوط به کشورهای مبدأ شامل افزایش حقوق و مزایا، شرایط محیط کار، ایجاد موانع برای مهاجرت، عقد توافقنامههای دو یا چندجانبه، اجرای فرآیند چرخش مغزها و بهبود شرایط سیاسی و اقتصادی کشورها بودند. از سوی دیگر، راهکارهای کشورهای مقصد شامل استخدام اخلاقی پرستاران از کشورهای در حال توسعه، پرداخت غرامت به کشورهای مبدأ و تلاش برای خودکفایی در نیروی کار پرستاری بود.
نتیجهگیری: مهاجرت پرستاران بهرغم مزایای کوتاهمدت برای کشور مقصد، به چالشهای جدی برای نظام سلامت کشورهای در حال توسعه منجر میشود. شناسایی و اجرای راهکارهای مؤثر از جمله افزایش حقوق و مزایا و بهبود شرایط کاری و زندگی در کشورهای مبدأ و ایجاد توافقنامههای دو یا چندجانبه و استخدام اخلاقی در کشورهای مقصد برای مدیریت این پدیده ضروری است. این اقدامات نیازمند همکاری گسترده بینالمللی و تعهد سیاستگذاران کشورها برای جلوگیری از بحرانهای بهداشتی و ارتقای نظامهای سلامت جهانی است.