جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای سیادت

فرزانه اقبال، محمدحسین یارمحمدیان، سیدعلی سیادت،
جلد ۱۱، شماره ۳۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده

مقدَمه : ارزیابی عملکرد فرآیندی است منظم ، و جامع که در آن فعَالیَت ها ، فرایندها و نتایج حاصله با اهداف و معیارهای تعیین شده سازمانی مقایسه می شود و بر اساس یافته های حاصله می توان نسبت به بهبود وضعیت سازمان بر اساس یک مدل تعالی مانند EFQM اقدام کرد. فرایند ارزیابی به سازمان اجازه می‌دهد به طور شفاف نقاط قوت و زمینه‌های قابل بهبود را شناسایی کند و برنامه‌هایی جهت بهبود ابعاد مختلف تدوین کند. هدف این پژوهش مقایسه ی نتایج ارزیابی عملکرد مدیریَت منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بر اساس مدل تعالی EFQM با دو رویکرد پرسشنامه و پروفرما بود. روش بررسی: پژوهش حاضرازنوع توصیفی- مقطعی و کاربردی ست. جامعه ی پژوهش ۳۲ نفر مدیران ستادی و معاونان آنان در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال ۱۳۸۶ است که به صورت سرشماری انتخاب شدند. داده ها توسط دو رویکرد پرسشنامه و پروفرما بر اساس مدل تعالی EFQM جمع آوری؛ و امتیازات کسب شده بر اساس منطق رادار و نرم افزارهای SPSS و EFQM تحلیل شد .

یافته ها : مدیریَت منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در این ارزیابی بر اساس رویکرد پرسشنامه و پروفرما به ترتیب ۵۵۰ و ۵۱۶ امتیاز کسب نمود . درصد امتیاز هر کدام از عوامل نه گانه به ترتیب بر اساس رهیافت پرسشنامه و پروفرما به این صورت به دست آمد : رهبری ۶۵و۶۱ درصد ، سیاستگزاری۸۰ و ۷۵ ، کارکنان ۶۰ و ۵۸ ، منابع ۵۰ و۵۲ ، فرآیند ها ۶۰ و۵۳ ، نتایج مشتری ۵۰ و ۴۳ ، نتایج کارکنان ۳۰و۲۹ ، نتایج جامعه ۶۰ و ۵۵ ، و نتایج کلیدی عملکرد۵۰ و۵۲ درصد. نتیجه گیری: با ارزیابی عملکرد بر اساس مدل تعالی EFQM می توان به تشخیص نقاط قوت و فرصتهای بهبود دست یافت تا فعالیَتهای الگو برداری روی حوزه هایی متمرکز شود که بیشترین منافع را برای سازمان دارند، و با مداخله در حوزه های بهبود، و پیگیریِ تغییرات لازم می توان در مسیر تعالی گام نهاد .


سیدعلی سیادت، ایرج کاظمی، مرضیه مختاری پور،
جلد ۱۲، شماره ۳۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

مقدمه: تغییرات سریع، انعطاف پذیری، تنوع فزآینده ی نیروی کار و عدم رعایت اخلاق در سازمان ها توجَه بسیاری از پژوهشگران از جمله بوربا- با نظریه هوش اخلاقی –وکیم-با نظریه رهبری تیمی- را به خود جلب نموده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین هوش اخلاقی و رهبری تیمی در مدیران آموزشی و غیر آموزشی از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. فرضیه های این پژوهش عبارت اند از: ۱- بین مولفه های هوش اخلاقی(درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش ) و رهبری تیمی رابطه وجود دارد، ۲- بین نظرات اعضای هیات علمی در زمینه ی رهبری تیمی تفاوت وجود دارد,۳-بین نظرات مدیران آموزشی و غیر آموزشی در زمینه هوش اخلاقی تفاوت وجود دارد.

روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل اعضای هیات علمی(۵۵۱) نفر و مدیران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (۲۱۰ نفر) است . نمونه ای به حجم ۱۴۴ عضو هیات علمی و ۱۰۹ مدیر از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب گردید و اعضای هیات علمی ومدیران به نسبت تعدادشان در دانشگاه وارد انتخاب شد ابزارهای این پژوهش عبارت اند از پرسشنامه ی استاندارد هوش اخلاقی و رهبری تیمی.

یافته ها:۱- بین مؤلفه های هوش اخلاقی مدیران آموزشی و غیر آموزشی و رهبری تیمی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد. ۲- بین میانگین نمره های رهبری تیمی اعضای هیات علمی برحسب سن تفاوت وجود داردو۳- بین میانگین نمره های هوش اخلاقی مدیران آموزشی برحسب سابقه ی خدمت تفاوت وجود دارد، ولی بین میانگین نمره های هوش اخلاقی مدیران غیر آموزشی تفاوت وجود ندارد

بحث و نتیجه گیری: این یافته ها باپژوهش های لنیک وکیل, کیم، وود و فیلدز، لوپرنا، پراتی ودیگران همسویی و همخوانی دارد. رشد اخلاقی رهبران با رفتارهایی که آنان از خود نشان می دهند، رابطه ی مستقیم دارد. با توجه به اینکه در سازمان های آموزشی, نوع کارها نیز به مهارت ها و دیدگاه های گوناگون نیاز دارد، بنابراین تیم رهبری بهتر ازیک رهبر عمل می کند و در این میان توجه به اخلاق، روحیه ی کار تیمی را بهبود می بخشد.


نسرین هاشم بیک، سید علی سیادت، رضا هویدا،
جلد ۱۵، شماره ۴۹ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: امروزه رهبری دانشگاه‌ها برای سازش و یا کنارآمدن با پدیده‌های پیچیده و ناشناخته به الگویی جدیدتری نیاز دارند تا بتوانند در سایه آن، سازمان‌ها را به طریق مقتضی هدایت نمایند. هدف این پژوهش بررسی میزان کاربست مؤلفه‌های الگوی سایبرنتیک در مدیریت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- پیمایشی بود که جامعه آماری آن را کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی ۱۳۸۹– ۱۳۸۸ تشکیل می دادند که از میان انها ۲۰۷ نفر عضو هیأت علمی با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌های مورد نیاز هفت سؤال با در نظر گرفتن مؤلفه‌های الگوی سایبرنتیک (نظارت و کنترل، پیوندهای سست و سخت، تعاملات، تصمیم گیری، سلسله مراتب، رهبری، توازن در مدیریت) از پرسشنامه محقق ساخته الگوی سایبرنتیک که روایی و پایایی آن به تأیید رسید، استفاده شد. تحلیل داده‌ها در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون t تک متغیره) انجام شد. یافته‌ها: از آنجایی که میانیگن هر هفت مؤلفه مذکور از سطح متوسط (۳) بالاتر می‌باشد، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در میزان استفاده از الگوی سایبرنتیک در سازماندهی فعالیت‌های خود، از جایگاه مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج حاکی از آن است که دانشگاه مذکور، گرایش به این الگو دارد و بیشترین گرایش در پیوند با مؤلفه سلسله مراتب با میانگین ۳,۶۶ بوده است. بحث: از آنجا که مدیران دانشگاه طبق نقشه‌ای معین منطبق بر الگوی سایبرنتیک، به سازماندهی فعالیت‌های دانشگاه مبادرت نکرده اند چنین استنباط می شود که در صورت تدوین الگویی برای مدیریت دانشگاه در چارچوب مفهومی سایبرنتیک، می توان انتظار داشت که مدیران دانشگاه برای توسعه کاربرد الگوی سایبرنتیک در فضای سازمانی خود آمادگی بیشتری داشته باشند.
حیدر چوپانی، سید علی سیادت، مریم کاظم پور، رئوف رحیمی، مسلم ملکی حسنوند،
جلد ۱۶، شماره ۵۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

  مقدمه: پژوهش‌های انجام شده در زمینه رهبری تحول آفرین نشان می دهد که رهبری تحول آفرین منجر به رشد و توسعه سازمانی می شود. به همین دلیل در چند دهه اخیر، توجه رهبری تحول آفرین به یک ضرورت غیرقابل اجتناب تبدیل شده است چرا که سازمان‌ها از طریق رهبری تحول‌آفرین می‌توانند شاخص‌های مزیت رقابتی خود از جمله یادگیری سازمانی را بهبود و توسعه دهند. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رهبری تحول‌آفرین و مؤلفه های آن با یادگیری سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می‌باشد.

  روش کار: روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده‌ها، توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع‌آوری داده‌های مورد نظر، تعداد ۱۱۷ نفر از کارکنان و مدیران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رهبری تحول‌آفرین باس و آوالیو و پرسشنامه یادگیری سازمانی نیف می‌باشد که پایایی آن‌ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب ۰,۸۷ و۰.۸۸ به دست آمد. روایی این پرسشنامه ها نیز مورد تائید متخصصان قرار گرفت. جهت تحلیل داده ‏ها از آزمون ‏های تی تک نمونه ای و همبستگی پیرسون استفاده گردید.

  یافته‌ها: نتایج تی تک نمونه ای نشان داد که وضعیت رهبری تحول آفرین و یادگیری سازمانی در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارد . نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که بین رهبری تحول آفرین و تمامی مؤلفه ‏های آن با یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد .

  نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش می‌توان گفت که وجود رهبری تحول آفرین در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان منجر به توسعه و بهبود یادگیری سازمانی می شود.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مدیریت سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Health Administration

Designed & Developed by : Yektaweb