مقدمه:مدیران اطلاعات بهداشتی، اطلاعات مربوط به مراقبت و درمان را بر اساس سیستم های طبقه بندی اقدامات پزشکی طبقه بندی نموده و براساس اطلاعات طبقه بندی شده گزارشات آماری را تهیه و تحلیل می نمایند . امروزه مراقبت بهداشتی با کیفیت مطلوب بدون وجود یک سیستم طبقه بندی اقدامات پزشکی کامل و کارآمد امکانپذیر نخواهد بود . با استفادهد از این سیستم نتایج عملیات مراقبت در پرونده بیمار به صورت کدهای استاندارد ثبت می شود . این کدها اساس تحلیل اطلاعات برای پرسنل درمانی ، پژوهشگران ، سیاستگذاران و برنامه ریزان بهداشتی است. با توجه به اینکه در حال حاضر در کشور ما یک سیتم طبقه بندی اقدامات که بتواند نیازهای کدگذاران را برآورده کند وجود ندارد، ضرورت ارائه یک الگو مناسب احساس گردیده است. روش بررسی : این تحقیق به صورت یک مطالعه مقطعی ـ مقایسه ای در سال های ۸۲-۱۳۸۱ به منظور ارائه یک الگوی مناسب برای سیستم ملی طبقه بندی اقداماتی پزشکی کشورمان انجام شده است . ابزار گردآوری داده های این پژوهش کتاب ها ، نشریات ، پایان نامه های موجود در کتابخانه ، اینترنت و پست الکترونیکی بوده است . در این پژوهش با مطالعه سیر پیدایش و تکامل ، ساختار ، سازمان ایجادکننده ، مزایا و محدودیت ها و استانداردهای به کار رفته در طراحی سیستم های طبقه بندی اقدامات به زبان انگلیسی و یک الگو برای سیستم ملی طبقه بندی اقدامات پزشکی کشورمان پیشنهاد شد. الگوی پیشنهادی طی دو مرحله به روش دلفی آزمون شده است . سرانجام پس از تحلیل نتایج آزمون ، الگویی مناسب برای سیستم ملی طبقه بندی اقدامات کشورمان ارائه گردیده است . یافته ها : نتایج مطالعه سیستم های ملی طبقه بندی اقدامات نگاشته شده به زبان انگلیسی همراه سیستم های موجود در کشورمان به طور مقایسه ای آورده شده است . همچنین الگوی نهایی در پنج محور اصلی به طور مبسوط تشریح گردیده است. به طور خلاصه می توان چند محوری بودن ، امکان گسترش سیستم بدون تغییر در ساختار آن ، وسعت بیشتر ، در نظر گرفتن راهنمای فارسی کدگذاری اقدامات ، وجود توصیف گرهای مورد نیاز ، استاندارد بودن و تنظیم فصول بر اساس نوع اقدام یا مداخله از مزیت های الگوی ارائه شده در مقایسه با سیستم های اقدامات موجود کشور دانست : نتیجه گیری : الگوی ارائه شده برای سیتسم ملی طبقه بندی اقدامات کشورمان در مقایسه با سیستم ملی طبقه بندی کشورهای انگلیسی زبان بیانگر آن است که این الگو بیشتر منطبق بر سیستم ملی طبقه بندی اقدامات کشورهای اروپای شمالی است. به دلیل نوپا بودن سیستم ملی طبقه بندی اقدامات پزشکی کشورمان و امکان نادیده گرفتن برخی اقدامات ، کدهایی برای موارد طبقه بندی نشده پیش بینی گردید . | |
مقدمه :شرط موفقیت سازمان های پیشرو انجام دادن کارهای درست و انجام کارها با درستی می باشد. امروزه سازمان ها باید بتوانند از نظر عملیاتی و استراتژیکی عمل نمایند تا بتوانند با چالش های دنیای امروز و فردا روبه رو شوند . یکی از راههایی که می تواند حرکت سازما را در مسیر درست هدایت نماید و هر گونه انحراف در اقدامات سازمان را گوشزد نماید اندازه گیری عملکرد است. اندازه گیری مؤثر عملکرد موجب می گردد پاسخگویی و مسئولیت پذیری در سازمان تقویت شود و حداکثر بهره برداری از منابع محدود و در دسترس سازمان میسر می گردد. در این مقاله برخی چارچوب ها و ابعاد اندازه گیری عملکرد معرفی و بررسی شده است و پس از بحث مدل مفهومی برای تعیین شاخص ها و ابعاد عملکردی پیشنهاد گردیده است.
روش بررسی : این مقاله به روش مروری نگاشته شده و تهیه متون مورد نیاز با مطالعه کتابخانه ای و جستجوی مقالات اینترنتی صورت گرفته است.
مروری بر مطالعات: در این مقاله پس از ذکر تاریخچه مختصری از اندازه گیری عملکرد و ویژگی های مدل های سنتی اندازه گیری عملکرد ، چارچوب ها و مدل های اندازه گیری عملکرد سیستم های بهداشتی و درمانی و بیمارستان ها از جمله مدل BSC مورد استفاده در بیمارستانهای بنیادهای NHS و بیمارستانهای کانادا و مدل RDF چارچوب دانشگاه مونترال مدل به کار برده شده در دانمارک پروژه شاخص کیفیت در امریکا و چارچوب ارزیابی عملکرد NHS و ابعاد عملکردی مورد تاکید در هر یک بررسی شده است.
نتیجه گیری : بررسی هر یک از چارچوب ها و مدل ها براساس اصول مطرح شده نشان می دهد که هر یک از آنها دارای نکات قوت و کمبودهای فراوانی هستند که یکی از دلایل آنها ماهیت چندگانه عملکرد سیستم های بهداشتی و بیمارستانها است. لیکن در اندازه گیری عملکرد بیمارستانها و سیستم های بهداشتی نباید هیچ کدام از نواحی عملکردی مورد غفلت قرار گیرد . از این رو در هنگام مطالعه عملکرد داخلی بیمارستان ها نیز باید ویژگی های سازمانی و تئوریکی بیمارستان کاملاً مورد توجه قرار گیرد تا امکان تحلیلی جامع و کامل از عملکرد بیمارستان به دست آید . در پایان مقاله چاچوب مفهومی ارائه شده است که ضمن تاکید بر اهداف و استراتژی های بیمارستانی متمرکز بر بیماران اندازه گیری داده ها عملکرد فرآیند ها و ساختار سازمانی ستانده ها و مهم تر از همه نتایج سازمانی را ضروری می شمارد تا از این طریق بتوان از عملکرد یک بیمارستان تصویری متوازن و کامل ارائه نمود .
مقدمه :کیفیت قدمتی بیش از ۶۰سال در سازمان مدیریت خدمات بهداشتی ـ درمانی دارد . بیشتر کشورها الگوهای برتری سازمانی را به عنوان رویکردی برای اجرای مدیریت جامع کیفیت و در نتیجه بهبود عملکرد و تحول در سازمان به کار می گیرند . مطالعه حاضر به منظور بررسی الگوی برتری سازمانی در نظام بهداشت و درمان کشورهای منتخب و ارائه الگو برای ایران انجام شده است.
روش بررسی : این پژوهش به صورت مقطعی ـ مقایسه ای در سال ۸۲-۱۳۸۱ به منظور طراحی الگوی برتری سازمانی برای بخش بهداشت و درمان ایران انجام گرفت . جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه در دو مرحله صورت گرفت. پرسشنامه ها از نظر اعتبار و روایی ارزیابی شده است و در این پژوهش با مقایسه الگوهای برتری سازمان کشورهای امریکا ، انگلیس ، استرالیا و کانادا الگویی متناسب برای ایران طراحی گردیده و ۲۵نفر از متخصصان ، این الگو را با روش دلفی آزمون و نهایتاً الگوی نهایی را ارائه کرده اند .
یافته ها : بیشترین امتیاز در الگوی آمریکا به رهبری در الگوی انگلیس به نتایج مشتری ، در الگوی استرالیا به رهبری و ابتکار و در الگوی کانادا بر تمرکز بر کارکنان اختصاص داشته است. معیارهای اصلی الگوی نهایی ، پس از آزمون دلفی عبارت بود از : رهبری ، برنامه ریزی استراتژیک ، تمرکز بر مشتری ، کارکنان ، فرهنگ سازمانی ، اطلاعات و تحلیل آن، فرآیندها ، منابع و عملکرد سازمانی ، رهبری ، فرهنگ سازمانی و تمرکز بر مشتری به ترتیب مهمترین معیارهای اصلی در الگوی نهایی بودند .
نتیجه گیری : توانمند سازی مدیران ، تقویت فرهنگ سازمان ، تشویق خلاقیت و یادگیری و ارائه خدمات براساس نیازها و انتظارات مشتری و در نتیجه رضایت مشتری ، باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد .
مقدمه: در هزاره جدید ، مردم با چالش های جدیدی در مراقبت بهداشتی از جمله روند رو به رشد بیماری های غیرواگیر مواجه هستند. از میان بیماری های غیرواگیر ، بیماریهای قلب و عروق ، سرطان و دیابت به ترتیب سهم بیشتری را به خود اختصاص داده اند . از آنجا که بیماری سرطان در سنین بالا رخ می دهد ، با توجه به جوان بودند جمعیت کشورمان و همچنین افزایش امید به زندگی انتظار می رود که میزان بروز این بیماری در سال های آینده به سرعت افزایش یابد . در دهه گذشته در کشورمان به رغم تحولات مثبت در بسیاری از زمینه های بهداشت و درمان به ثبت سرطان بر پایه استانداردهای بین المللی کمتر توجه شده است. تحقیقات مؤثر کاربردی به ویژه در زمینه علت شناسی، تحقق اهداف پیشگیری ، برنامه های غربالگری در نظام بهداشت و درمان کشور و ارزیابی میزان کارآیی استراتژی های مربوط به آنها وقتی مؤثر است که نظام ملی ثبت سرطان ایجاد و داده های آن کامل و به موقع جمع آوری گردد. این پژوهش به منظور مطالعه تطبیقی نظام ملی ثبت سرطان انگلیس ، دانمارک ، مالزی و ایران و ارائه الگوی مناسب برای ایران در سال ۱۳۸۲ به صورت مقطعی ـ مقایسه ای انجام گرفته است.
روش بررسی : در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای، اینترنت ، مشاوره با متخصصان داخل و خارج از کشور نظام ملی ثبت سرطان انگلستان ، دانمارک و مالزی مورد ارزیابی قرار گرفته و با توجه به شرایط اقتصادی ؛فرهنگی و جغرافیایی کشور الگویی برای نظام ملی ثبت سرطان کشورمان پیشنهاد گردیده است. این الگو با روش دلفی طی سه مرحله آزمون شده و برای هر مرحله پرسشنامه ای ساخته شد . نهایتاً پس از تجزیه و تحلیل ، الگوی نهایی ارائه گردیده است.
یافته ها : یافته های پژوهش نشان می دهد که به منظور بهینه سازی ثبت سرطان در کشور و کاهش هزینه ها می بایست در ساختار عناصر اطلاعاتی ، معیار ثبت ، فرآیند گردآوری داده ها ، سیستم طبقه بندی و همچنین کنترل کیفیت داده ها در نظام فعلی ثبت سرطان کشور تجدید نظر به عمل آید. نتایج مقایسه محورهای نظام ملی ثبت سرطان کشورهای منتخب در شش جدول و الگوی پیشنهادی اولیه و نهایی در دو دیاگرام نشان داده شده است.
نتیجه گیری : مقایسه عناصر اطلاعاتی نظام ملی ثبت سرطان کشور با کشورهای تحت بررسی نشان می دهد که عناصر اطلاعاتی که در حال حاضر جمع آوری می شود نه تنها نیازهای ملی را برآورده نمی کند ، بلکه با توصیه های موسسات بین المللی تحقیقات سرطان شناسی نیز مطابقت ندارد. در این پژوهش با بررسی های انجام شده مجموعه داده های ضروری نظام ملی ثبت سرطان که بتواند نیازهای ملی و بین المللی را برآورده سازد توصیه شده است.امید است با ساختار پیشنهادی در آینده نزدیک شاهد یک کارآمد در گردآوری داده ها باشیم .
مقدمه:مدیران اطلاعات بهداشتی، اطلاعات مربوط به مراقبت و درمان را بر اساس سیستم های طبقه بندی اقدامات پزشکی طبقه بندی نموده و براساس اطلاعات طبقه بندی شده گزارشات آماری را تهیه و تحلیل می نمایند . امروزه مراقبت بهداشتی با کیفیت مطلوب بدون وجود یک سیستم طبقه بندی اقدامات پزشکی کامل و کارآمد امکانپذیر نخواهد بود . با استفادهد از این سیستم نتایج عملیات مراقبت در پرونده بیمار به صورت کدهای استاندارد ثبت می شود . این کدها اساس تحلیل اطلاعات برای پرسنل درمانی ، پژوهشگران ، سیاستگذاران و برنامه ریزان بهداشتی است. با توجه به اینکه در حال حاضر در کشور ما یک سیتم طبقه بندی اقدامات که بتواند نیازهای کدگذاران را برآورده کند وجود ندارد، ضرورت ارائه یک الگو مناسب احساس گردیده است.
روش بررسی : این تحقیق به صورت یک مطالعه مقطعی ـ مقایسه ای در سال های ۸۲-۱۳۸۱ به منظور ارائه یک الگوی مناسب برای سیستم ملی طبقه بندی اقداماتی پزشکی کشورمان انجام شده است . ابزار گردآوری داده های این پژوهش کتاب ها ، نشریات ، پایان نامه های موجود در کتابخانه ، اینترنت و پست الکترونیکی بوده است . در این پژوهش با مطالعه سیر پیدایش و تکامل ، ساختار ، سازمان ایجادکننده ، مزایا و محدودیت ها و استانداردهای به کار رفته در طراحی سیستم های طبقه بندی اقدامات به زبان انگلیسی و یک الگو برای سیستم ملی طبقه بندی اقدامات پزشکی کشورمان پیشنهاد شد. الگوی پیشنهادی طی دو مرحله به روش دلفی آزمون شده است . سرانجام پس از تحلیل نتایج آزمون ، الگویی مناسب برای سیستم ملی طبقه بندی اقدامات کشورمان ارائه گردیده است .
یافته ها : نتایج مطالعه سیستم های ملی طبقه بندی اقدامات نگاشته شده به زبان انگلیسی همراه سیستم های موجود در کشورمان به طور مقایسه ای آورده شده است . همچنین الگوی نهایی در پنج محور اصلی به طور مبسوط تشریح گردیده است. به طور خلاصه می توان چند محوری بودن ، امکان گسترش سیستم بدون تغییر در ساختار آن ، وسعت بیشتر ، در نظر گرفتن راهنمای فارسی کدگذاری اقدامات ، وجود توصیف گرهای مورد نیاز ، استاندارد بودن و تنظیم فصول بر اساس نوع اقدام یا مداخله از مزیت های الگوی ارائه شده در مقایسه با سیستم های اقدامات موجود کشور دانست :
نتیجه گیری : الگوی ارائه شده برای سیتسم ملی طبقه بندی اقدامات کشورمان در مقایسه با سیستم ملی طبقه بندی کشورهای انگلیسی زبان بیانگر آن است که این الگو بیشتر منطبق بر سیستم ملی طبقه بندی اقدامات کشورهای اروپای شمالی است. به دلیل نوپا بودن سیستم ملی طبقه بندی اقدامات پزشکی کشورمان و امکان نادیده گرفتن برخی اقدامات ، کدهایی برای موارد طبقه بندی نشده پیش بینی گردید .
مقدمه: توجه به معایب و مزایای ارائه مراقبتهای بهداشتی درمانی توسط هریک از بخشهای عمومی و خصوصی باعث گردید سیاستگزاران به فکر راه حلهای بینابینی باشند، راه حلهایی که اهداف و ویژگیهای مثبت هر دو بخش عمومی و خصوصی را شامل شوند. یکی از این راهحلها عقد قرارداد با بخش خصوصی است. علیرغم استفاده روز افزون از این روش، مطالعات انجام شده در ایران صرفاً نتایج قراردادها را به لحاظ تأثیر بر کارایی ارائه خدمات ارزیابی نمودهاند. پژوهش حاضر به دنبال ارائه الگوی مناسبی است که تجارب جهانی و بررسیهای علمی در این زمینه را لحاظ نموده و با شرایط نظام بهداشت و درمان کشور سازگار باشد.
روش بررسی: این پژوهش یک پژوهش کاربردی از نوع توصیفی تحلیلی و مقطعی بوده که طی آن دادههای مربوط به موضوع تحقیق از کشورهای منتخب - نیوزلند، انگلستان، استونی، استرالیا، هند و ایران جمع آوری شد و سپس با استفاده از روشهای کیفی الگوی اولیه جهت ایران ارائه گردید. الگوی اولیه پژوهش با استفاده از پرسشنامهای حاوی ۱۶ سوال از طریق تکنیک دلفی به قضاوت ۳۰ نفر از متخصصین گذاشته شده و الگوی نهایی ارائه گردید.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاکی از تائید به کارگیری عقد قرارداد (در انواع مختلف ) در زمینه خدمات پشتیبانی و پاراکلینیک بیمارستانها، بیماریابی وکنترل بیماریهای خاص، حمل ونقل بیمار و مراقبتهای بهداشتی اولیه است. همچنین استفاده از قراردادهای مبتنی بر عملکرد برای تخصیص بودجه بین سطوح مختلف نظام سلامت و بین سازمانهای بیمه گر و بیمارستانها مورد تائید قرار گرفت. اما استفاده از عقد قرارداد برای برون سپاری خدمات بالینی و عقد قراردادهای ساخت مالکیت اداره مورد تائید قرار نگرفت.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میتواند از نقش خود در ارائه مراقبتهای سلامتی کاسته و از مکانیسم عقد قرارداد برای خرید فعالانه خدمات سلامتی در عرصههای مختلف استفاده نماید بدون آنکه به نقش راهبری و سیاستگزاری آن خدشه وارد شود. کلید واژهها: خصوصیسازی، عقد قرارداد، مطالعه تطبیقی
مقدمه:مدیریَت عملکرد،نیاز اجتناب ناپذیر هر سازمان اجتماعی ست. بیمارستانها به عنوان سازمان هایی اجتماعی ، به منظور حفظ منابع ، به استقرار مدیریَت عملکرد در ارائه ی خدمات بهداشتی و درمانی نیازدارند.
روش بررسی :این مطالعه به ارزیابی نظام مدیریَت عملکرد کارکنان در بیمارستان امیرالمومنین(ع) سمنان در طی سه سال استقرار این نظام در این بیمارستان پرداخته است.جهت ارزیابی از روش کارت امتیازی متوازن استفاده شده که در چهار محور: مشتریان،فرایندهای درون سازمانی، محور مالی، و رشد و نوآوری ،نتایج حاصل را از طریق تخصیص امتیاز ارزیابی می کند. محور مشتریان شامل اهداف افزایش رضایت بیماران،کاهش شکایات و افزایش انگیزه ی کارکنان می باشد.محور فرایندهای درون سازمانی شامل اهداف افزایش سطح بهره وری وکیفیَت خدمات ارائه شده ، محور مالی شامل اهداف پرداخت مبتنی بر عملکرد وکاهش هزینه ها، محور رشد و نوآوری نیز شامل اهداف افزایش سطح آگاهی پرسنل،ارتقاءسطح تحصیلی و افزایش میزان ثبات کارکنان می باشد.
یافته ها :یافته های مانشان دادکه: در محور مشتریان، رضایت مشتریان ۶/۸۹ درصد، شکایات ۲۹/۰ درصد، رضایت کارکنان ۳/۳۵ درصد؛ و امتیاز محورمشتریان ۵/۴۱ است. بهره وری خدمات ۵۵/۷۳ درصد،ونقصِ کیفیِ خدمات ارائه شده ۵۷/۰ درصداست که ۶/۰ امتیاز منفی را به خود اختصاص می دهد.درنهایت امتیاز محور فرایندهای درون سازمانی ،۴/۳۶ تعیین می شود.در محور مالی عملکردی نمودن پرداخت ها ۶/۱۶درصد بوده که امتیاز بعد مالی ۶/ ۱۶ امتیاز اعلام می گردد.در محور رشد و نوآوری،افزایش سطح آگاهی پرسنل ۱۰۰درصد،افزایش سطح تحصیلی پرسنل ۳۹ درصد، میزان ثبات کارکنان نتایج حاصله ۴/۸۹ درصد که امتیاز کلی این محور ۱/۸۹ امتیاز تعیین می شود.
نتیجه گیری: بیشترین امتیاز مربوط به محور رشد و نوآوری است، محورهای مشتریان،فرایندهای درون سازمانی و مالی به ترتیب در دیگر ردیفهای امتیازی قرار می گیرند.بنابراین نظام مذکور در زمینه ی مالی کمترین موفَقیَت را داشته،و با توجه به تمرکز این نظام به پرداخت های عملکردی،ضعف نظام در این محور مشهود است. جهت استقرار نظام،جلب مشارکت کارکنان و مدیران و عدم سرخوردگی از ناکامی ها در مراحل اوَلیَه اجرا از طریق تشکیل جلسات آموزشی- توجیهی که زمینه ساز فرهنگ مناسب سازمان باشد ضروری ست.نتیجه آن که نیل به اهداف نظام مدیریَت عملکرد مستلزم توجَه بیشتر به بستر سازی در زمینه های کیفیَت خدمات ارائه شده، عملکردی نمودن پرداخت ها و جلب رضایت مشتریان می باشد.
مقدمه: واحدهای بهداشتیدرمانی در مقایسه با سایر سازمانهای اداری و خدماتی، محیطی آلودهتر و بیماریزاتر و خلاصه مخاطرهآمیزتر برای کارکنان هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی بروز و شیوع آسیبهای شغلی و برخی عوامل موثر بر آن در بین کارکنان بهداشتی، درمانی شبکه بهداشت و درمان هشترود است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در سه ماهه اول سال ۸۵ انجام شد. ۲۷۰ پرسشنامه در بین کارکنان بهداشتی، درمانی شبکه بهداشت و درمان هشترود توزیع گردید. دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمونهای t-test، X۲ و رگرسیون لجستیک تحلیل شد.
یافتهها: بروز آسیبهای شغلی ۸/۴۳% و شیوع آنها ۶۱% بود. فرو رفتن سوزن به دست و آسیبهای وسایل نوک تیز بیشترین میزان بروز و شیوع را داشت (میزان بروز به ترتیب: ۴/۲۲% و ۱۹% و میزان شیوع به ترتیب ۳/۳۴% و ۱/۲۵%). ۶/۳۲% کارکنان آسیبهای شغلی رخ داده برایشان را گزارش کرده بود. ۵/۴۹% در مورد پیشگیری از آسیبهای شغلی آموزش ندیده بودند. میزان بروز آسیبهای شغلی در کارکنان آزمایشگاه و بیمارستان ( ۷۰% و ۷/۶۶%) بیشتر از سایر مراکز بود(۰۵/۰P<). بین میزان بروز آسیبهای شغلی و میزان تحصیلات کارکنان مورد بررسی ارتباط آماری معنی داری وجود داشت، به طوری که بیشترین موارد بروز مربوط به کارکنان دارای تحصیلات دیپلم و کمتر بود(۰۵/۰
نتیجهگیری: با توجه به میزان قابل توجه آسیبهای شغلی، پیشگیری از این آسیبها بایدتدابیرپیشگیرانه در نظر گرفته شود. جهت کاهش آسیبهای شغلی، ارایه آموزشهای لازم هم در بدو خدمت و هم به صورت متناوب برای کارکنان و نیز گزارش دهی این آسیبها توسط کارکنان به خصوص کارکنان بیمارستانها و آزمایشگاهها پیشنهاد میشود.
مقدمه: بررسی فرهنگ مدیران را قادر می سازد با جمع آوری اطلاعات بخش ها یا گروه های کاری را با یکدیگر مقایسه ؛ مسائل را الویت بندی؛ وادراکات و انتظارات کارکنان را شناسایی نمایند و شکاف بین وضع موجود و مطلوب را بهبود بخشند. هدف پژوهش حاضر، بررسی فرهنگ سازمانی بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران بر اساس مدل دنیسون بود.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی مقطعی در تابستان ۱۳۸۸ انجام شده است. جامعه ی پژوهش کارکنان بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران؛ و نمونه ی پژوهش ۱۳۰ نفر از این جامعه بود که به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شد. داده ها با استفاده تحلیل شد. ANOVA و t - test و آزمون های SPSS از پرسشنامه استاندارد دنیسون جمع آوری ؛ و به وسیله نرم افزار آماری یافته ها: اکثر افراد تحت بررسی در این بیمارستان ( ۷۲ درصد)، وضعیت فرهنگ سازمانی بیمارستان را مناسب ارزیابی کردند. بیشترین امتیاز در بعد مشارکت در کار (فرهنگ مشارکتی) ؛و کمترین امتیاز در متغیر سازگاری حاصل شده است. در مجموع هر چهار بعد اصلی فرهنگ دارای نمره ی متوسط و بالاتر بوده اند. بالاترین میانگین شاخص های فرهنگ سازمانی، مربوط به تیم سازی با میانگین ۴,۲۴ و کمترین شاخص با میانگین ۳.۲۴ مربوط به هماهنگی و پیوستگی بود. در مجموع اکثر شاخص ها در وضعیت مطلوب قرار داشتند.
نتیجه گیری: فرهنگ سازمانی بیمارستان مورد مطالعه در سطح مطلوبی قرار دارد که زمینه ساز تغییرات موفقیت آمیز در بیمارستان خواهد بود و مدیران آن را در پیش بینی نطام مند الویت های تغییر و تدوین بهتر استراتژی ها برای اجرای موفقیت آمیز تکنیک ها و فرایندهای مدیریت یاری رساند.
مقدمه: سلامت سازمانی از عوامل بسیاری تأثیر میپذیرد که میتواند منجر به اثر بخشی سازمان گردد و در نهایت در سوددهی و بازدهی سازمان کارایی داشته باشد. در این مطالعه رابطه سلامت سازمانی و ابعاد هفتگانه آن با شاخصهای عملکردی بیمارستان مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی و کاربردی بود که به صورت مقطعی در زمستان ۱۳۸۹ انجام گرفت. جامعه پژوهش کارکنان بیمارستانهای آموزشی و درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی برابر ۳۰۰ نفر تعیین شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد سلامت سازمانی که روایی این ابزار از طریق اخذ نظر ۷ تن از صاحب نظران مورد تأیید قرار گرفت. پایایی این پرسشنامه نیز با آلفای کرونباخ برابر ۸۸ درصد سنجیده شد. همچنین در این مطالعه داده ها از طریق چک لیست شاخص های عملکرد، جمع آوری وبه وسیله نرم افزار آماری SPSS و آمارههای توصیفی شامل، آمارههای فراوانی مطلق، فراوانی نسبی، میانگین و انحراف معیار وازمون همبستگی اسپیرمن تحلیل شد.
یافتهها: بین ابعاد روحیه، تأکید علمی، ملاحظه گری و حمایت منابع با هیچکدام از شاخصهای عملکرد رابطه ی معنادار آماری وجود نداشت (P≥۰,۰۵). همچنین یافتهها نشان داد بین بعد ساخت دهی سلامت سازمانی با شاخصهای تعداد کل تخت روز اشغالی، تعداد کل بستری شدگان، فاصله چرخش یا عملکرد تخت و میزان مرگ و میر خام رابطه معنادار آماری وجود داشت (P≤۰.۰۵). ۳درصد از پاسخ دهندگان سلامت سازمانی بیمارستانها را در سطح خیلی بالا، ۶۸درصد در سطح بالا و ۲۸درصد در سطح معمولی ارزیابی کردند.
بحث: بطور کلی بین سلامت سازمانی با هر یک از شاخصهای عملکرد ارتباط معنا دار آماری وجود نداشت. به منظور بالا بردن سلامت سازمانی مدیران در سازمان باید پذیرای پیشنهادها و انتقادهای کارمندان و ارباب رجوع باشند، بتوانند به خوبی با رؤسایشان کار کنند و در کل در سازمان محیطی را فراهم آورند که از لحاظ یادگیری، منضبط و جدی باشد.
حمید رواقی [۱] / احمد براتی مارنانی [۲] / آغا فاطمه حسینی [۳] / افسانه تکبیری [۴]
چکیده
مقدمه: در سازمانهای ارائهکننده مراقبت بهداشتی، بهبود فرهنگ ایمنی بیمار میتواند نقش مهمی در پیشگیری از خطاها و ارتقاء کیفیت داشتهباشد. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین ادراک ارائهدهندگان مراقبت از فرهنگ ایمنی بیمار و ادراک بیماران بستری از خطاهای پزشکی در مراکز آموزشی درمانی عمومی شهر تهران انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلیمقطعی انجام شدهاست. نمونه پژوهش را ۲۱۶ نفر از ارائهدهندگان مراقبت و ۲۱۶ نفر از بیماران درحال ترخیص از ۱۳ مرکز آموزشی درمانی عمومی شهر تهران تشکیل میدادند که به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدهبودند. برای بررسی فرهنگ ایمنی بیمار از پیمایش بیمارستانی فرهنگ ایمنی بیمار و برای بررسی ادراک بیماران از خطاهای پزشکی از پرسشنامه محققساخته، استفادهگردید. برای تحلیل دادهها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفادهشد.
یافتهها: کلیه همبستگیها در جهت موردانتظار، منفی بود و بین ادراک بیماران از خطاهای پزشکی با حمایت مدیریت از ایمنی بیمار (۰۳۵ . ۰ p= ، ۵۸۶ . ۰- r= )، تناوب گزارشدهی حوادث (۰۲۲ . ۰ p= ، ۶۲۵ . ۰- r= )، انتقال و تبادل اطلاعات بیمار در بیمارستان (۰۱۹ . ۰ p= ، ۶۳۷ . ۰- = r ) و نمره کلی فرهنگ ایمنی بیمار (۰۳ . ۰ = p ، ۶۰۲ . ۰- r= ) همبستگی معنیداری وجود داشت.
بحث: یافتههای این پژوهش از این فرضیه حمایت میکند که بیماران در بیمارستانهای با فرهنگ ایمنی مثبتتر، خطاهای کمتری را تجربه خواهندکرد. البته پژوهشهای بیشتری در این زمینه مورد نیاز است تا قابلیت تعمیمپذیری این یافته را به سایر بیمارستانها مورد آزمون قرار دهد و رابطه بین فرهنگ ایمنی بیمار و سایر پیامدهای بیماران را ارزیابی نماید.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مدیریت سلامت می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Health Administration
Designed & Developed by : Yektaweb